ابهامات حذف دهک‌بندی ایثارگران رفع شد آیت‌الله عبدالله جوادی آملی: رضایت به فعل باطل، هم‌تراز انجام آن است فراخوان ثبت‌نام در «طرح ملی انسان مسئول» ویژه ماه مبارک رمضان، منتشر شد ریزش کاشی‌کاری‌های مسجد تاریخی سید اصفهان چهره سال همایش ملی سلامت معنوی اسلامی شناخته شد علی غلام آزاد، راهی مسابقات بین‌المللی قرآن الجزایر شد وزیر آموزش و پرورش: آسیب‌های دانش‌آموزان و دانشجویان از باورهای اعتقادی متناقض نشئت می‌گیرد درس‌نامه زندگی با آیه‌ها ویژه ماه مبارک رمضان روانه بازار شد رویداد ملی طبا، بستری برای درآمدزایی طلاب آیت‌الله علم‌الهدی: حوزه‌های علمیه خواهران، مولود انقلاب است | ضرورت تقویت رویش‌ها در جریان طلبگی خواهران ۷۲ زندانی حافظ کل قرآن شدند فراخوان انتخاب شعار نمایشگاه قرآن منتشر شد معاون سیاسی سپاه در مشهد: وضعیت سوریه به‌زودی تغییر می‌کند | شگفتانه‌های جدید از قدرت مقاومت در راه است مشهدالرضا (ع)، میزبان گردهمایی اساتید بسیجی حوزه‌های علمیه خواهران | فرهنگ، علم و تبلیغ، سنگر اصلی بسیج تأخیر طولانی پروازهای عمره و مشکلات جدی برای زائران خانه خدا کرونای ترک نماز! بررسی آثار حسادت بر سبک زندگی انسان بر اساس باورهای دینی | آتشی که خرمن زندگی را می‌سوزاند ویدئو | روایتی از طبخ غذا برای آوارگان سوری و لبنانی توسط مشهدی‌ها در آن سوی مرزها فرمانده سپاه امام رضا (ع)، درگذشت همسر شهید برونسی را تسلیت گفت «هُنر گمنامی»؛ رویدادی هنری برای تجلیل از مدافعان امنیت
سرخط خبرها

خطیب فرهنگ | درباره مرحوم فخرالدین حجازی

  • کد خبر: ۲۲۸۶۴۲
  • ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۲
خطیب فرهنگ | درباره مرحوم فخرالدین حجازی
در هفدهمین سالروز درگذشت مرحوم فخرالدین حجازی، همچنان طنین صدایش پس از ده‌ها سال از حسینیه ارشاد به گوش می‌رسد.

دسته دسته عزادار سیاه پوش به جمعیت مسجد اضافه می‌شد. شبستان مسجد که لبریز شد، حیاط را فرش پوش کردند تا جوان‌ها پشت در نمانند. آن روز‌ها هرکجا خبری از سخنرانی فخرالدین حجازی بود، مشهدی‌ها خود را به منبرش می‌رساندند، بالاخص جوان تر‌ها که ذوب در نطق‌های آتشین او بودند. ظهر روز دهم بود، اما ناطق مجلس، بی هراس از مأموران حکومتی، دست از استعاره و ایهام و کنایه برداشت و از صحرای کربلا به میدان سلطنت محمدرضا پهلوی تاخت تا بی پرده از ظلم زمانه بگوید. صلابت کلام و احساس جاری در سخنرانی‌های حجازی، کلید اقبال او بود که هر قشر آدمی را به منابر جنجالی اش می‌کشاند.

به گفته هایش تسلط داشت. محکم و استوار با صدایی رسا صحبت می‌کرد جوری که هُرمِ صحرای کربلا، زبان را در دهان مستمعان خشک می‌کرد. آسمان به سرخی می‌زد و خشم و اشک توأمان در چهره مردم پدیدار می‌شد. برگ برنده فخرالدین حجازی، جذب قشر جوان بود. می‌توانست با لباس روحانیت در محافل سخنرانی اش حاضر شود ولی، حضرت امام (ره) توصیه داشت با همین لباس در جامعه فعالیت کند. دهه ۴۰، فخرالدین حجازی میهمان مردم مشهد و مجاور امام رضا (ع) بود.

 از سبزوار آمده بود. جایی که در آن متولد شده و تحصیلات مقدماتی اش را آغاز کرده و در سال‌های دبیرستان با انتشار مطالب انتقادی در روزنامه اسرارشرق به حوزه سیاست وارد شده بود طوری که در سال ۱۳۲۴ به وقت شانزده سالگی، به یکی از اعضای شاخه غرب حزب دموکرات قوام السلطنه درآمد و بعدتر هم به عنوان معلم، در یکی از دبستان‌های سبزوار مشغول به کار شد، اما همچنان دست از فعالیت‌های مطبوعاتی خود برنداشت و در نخستین شماره از روزنامه «جلوه حقیقت»، سمت و سوی مواضع خود را به روشنی اعلام کرد: «مرام ما اسلام و حرف ما سعادت جامعه است و سیاست ما سیاست اسلامى مى باشد، چون با خداى خویش پیمان بسته ایم که در راه او از نثار جان خود دریغ ننماییم.» حالا دیگر قلم او با مقالات مبسوط گرم شده بود و گاه یک صفحه کامل از روزنامه را با زبانی تند و آتشین به خود اختصاص می‌داد.

از حمایت‌های ضداستعماری ملت ایران علیه توطئه‌های حزب توده و دربار گرفته تا استعمار انگلیس و فرانسه. جایی از مبارزات دکتر مصدق دفاع می‌کرد و جایی دیگر نسبت به نفوذ بیگانگان در محیط‌های دانشگاهی ابراز نگرانی داشت، اما طوفان انتقاد‌های حجازی با کودتای ۲۸ مرداد و تعطیلی و غارت روزنامه فرونشست و بعد از آن شبانه از سبزوار به مشهد رفت. از کوه‌های علیم و باغجر با پای پیاده عبور کرد و پس از آن به خانواده دکتر علی شریعتی پناه برد. 

با افتتاح دانشکده ادبیات مشهد هم در سال ۱۳۳۶ تحصیلات خود را از سر گرفت و با اخذ مدرک کارشناسی ادبیات فارسی فارغ التحصیل شد. در همین ایام بود که پای فخرالدین حجازی به منابر مشهد باز شد و آن قدر در جوار حریم رضوی علیه جور دوران نطق کرد و به روشنگری پرداخت که در خراسان به «خطیب فرهنگ» شهرت یافت. 
بار‌ها نیز دستگیر شد، مؤاخذه شد و به زندان افتاد، اما هربار پس از آزادی با انگیزه‌ای بیشتر به میدان مبارزه برگشت. اواخر دهه ۳۰ هم از سوی آستان قدس پیشنهاد داشت تا مدیریت مجله آستان قدس را برعهده بگیرد.

سوابق مطبوعاتی خوبی هم داشت و مورد تأیید قشر روحانی بود. پس به مدت شش سال در این سمت خدمت کرد و بار‌ها با مقالات متعدد در حوزه قرآن و معارف اسلامی دست به قلم برد. اما دست آخر، گزارش‌های مداوم فعالیت‌های او به ساواک موجب شد تا با رأی خروج از مشهد، به تهران عزیمت کند، اما شهر به شهر برای او تفاوتی نمی‌کرد. هرکجا زمینه‌ای برای روشنگری می‌یافت با صدای بلند حاضر می‌شد و از مساجد و هیئات مذهبی گرفته تا بازار و مدرسه و دانشسرا به ایراد سخنرانی می‌پرداخت. 

فخرالدین حجازی را در زمره نخستین سخنران‌های حسینیه ارشاد یاد می‌کنند که به سخنرانی‌های آتشینش شهرت داشت. در این میان از چاپ آثار خود نیز به مثابه ابزاری دیگر برای تزریق آگاهی به جامعه بهره می‌برد تا آنجا که ساواک برای جلوگیری از انتشار آثار تازه یا تجدید چاپ آثار پیشین او، ورود می‌کرد.

 سال ۱۳۵۶ هم که برای معالجه بیماری قلبی اش به خارج از ایران سفر کرد، در برخی کشور‌های اروپایی و آمریکایی برای دانشجویان سخنرانی داشت تا اینکه با پیروزی انقلاب اسلامی، گونه خدمت او به نظام جمهوری اسلامی با ورود به مجلس شورای اسلامی و نمایندگی مردم تهران، تغییر کرد و با یک میلیون و ۲۰۰ هزار رأی، نماینده اول مردم پایتخت شد. او سرانجام در ۲۹ اردیبهشت سال ۱۳۸۶ پس از شش دهه فعالیت در راه پیروزی و حفظ آرمان انقلاب اسلامی ایران، بدرود حیات گفت و در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.

هنگامه بعثت

«هنگامه بعثت» اثری به قلم فخرالدین حجازی با نثری زیبا و موزون، به تناسب نیاز‌های روز جامعه است و در قالب پنج مقاله، مطالبی عمیق در آگاهی بخشی اقشار گوناگون جامعه ارائه می‌کند. مقالاتی با عناوین: «هنگامه بعثت»، «حماسه فلسطین»، «مرگ ناصر»، «نقش یهود در پیدایش کمونیسم» و «بلال، سخن گوی نهضت پیامبر (ص)» این اثر نخستین بار سال ۱۳۹۴ و از سوی نشر بعثت در ۱۴۸ صفحه منتشر شد.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->